عشق من نفس من نرگس من کاش بودی تا دلم تنها نبودتا اسیر غصه ی فردا نبود
| |||||
|
بوسه مگر چیست فشار دو لب
این که گناه نیست چه روز و چه شب
آن بوسه و تخدیر مرا می کشد آخر این بازی تقدیر مرا می کشد آخر دیدی چه جدا شد دلم از سیب بهشتت؟ این جبر زمینگیر مرا می کشد آخر قابی ست دو چشمت به افق زار نگاهم باز آیی تصویر مرا می کشد آخر گفتی که به من می رسی و بوسه دیگر... آه این تب لب گیر مرا می کشد آخر سوسوی امیدی...نکند؟ نه ،که همانست: شبها که به تسخیر مرا می کشد آخر هم سوخت و هم ساخت دلم با غم و این درد !چه زود و یا دیر مرا می کشد آخر
__________________ میروم تا دره میخانه کمی مست کنم جرعه بالا بزنم انچه نباید بکنم انقدر مست کنم که اندوه جهانم برود استکان روی لبم باشد و جانم برود برود هر که دلش خواست شکایت بکند شهر باید به من الکلی عادت بکند نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ]
| |